3. سوال بحث ما: اول سیاست را درست کنیم یا اول فرهنگ را؟ / طرح میانه: اول «فرهنگ سیاسی» را درست کنیم
اول کار فرهنگی کنیم تا مردم خوب شوند تا مدیران خوب شوند، یا اول با کار سیاسی مدیران خوبی بیاوریم تا با فرهنگسازی آنها فرهنگ مردم خوب شود؟
حالا ما چهکار کنیم؟ سؤال بحث این است: آیا باید برویم کار فرهنگی کنیم تا رؤسایی که از این جامعه درمیآیند رؤسای خوبی باشند؟ البته این کار، کار درستی است. بگذارید یک روایت برایتان بخوانم که روایت عجیبی است. پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: «عُمّالُکُم أَعمالُکُم کَما تَکُونُونَ یُولِّى علَیکُم» (شهاب الاخبار/260) » شما مردم، هرجوری باشید همانجوری رئیس پیدا میکنید! اگر مردم خوب باشند، رؤسای خوب پیدا میکنند. و اگر فرهنگ مردم خراب باشد، رؤسای بد پیدا میکنند.
پس ما الان چهکار کنیم؟ آیا باید برویم کار فرهنگسازی انجام دهیم تا مردم خوب بشوند تا بعد، رؤسایشان هم خوب بشوند؟ یا اینکه اول از آن طرف برویم؛ یعنی اول برویم یکسری مدیران خوب سر کار بگذاریم-چون مدیران جامعه خیلی بر فرهنگ مؤثر هستند- و بعد، از این طریق فرهنگسازی کنیم تا وضع فرهنگ جامعه درست شود! اینرا میشود به عنوان یک سؤال مطرح کرد.
البته میشود از کنار این سؤال، خیلی ساده عبور کرد، یعنی اینکه بگوییم: بالاخره هردو مؤثر هستند، تا میتوانی کار کن که جامعه رؤسای خوب پیدا بکند، و تا میتوانی کار فرهنگی انجام بده تا جامعه از پایین درست بشود و بالا برود! میشود اینطور سهل برخورد کرد. ولی بنده یک پیشنهادی به نظرم میرسد که فکر میکنم طرح دین ما اینگونه است.
سؤال این است که «ما اول سیاست را درست کنیم یا اول فرهنگ را درست کنیم؟» اگر بخواهیم فرهنگ را درست کنیم؛ سیاسیون نمیگذارند(تا وقتی که درست نشده باشند) و اگر سیاسیون را بخواهیم درست کنیم، تا فرهنگ جامعه درست نشده باشد نمیشود سیاسیون را درست کنیم! البته این درست و غلطی که میگوییم، مطلق نیست، منظورمان همین مقدار نسبی آن است که ما داریم میبینیم.
یک طرح میانه وجود دارد و آن اینکه: اول بیایید «فرهنگ سیاسی» را درست کنیم. حتی الان کار فرهنگی دامنهدار و درازمدت در اولویت نیست؛ البته آنهم بهجای خودش اهمیت دارد. ما نمیگوییم که نماز خواندن مردم اهمیت ندارد، اخلاق اهمیت ندارد، کار فرهنگی و اردویی-برای اینکه بچهها در زمینههای مختلف فعال بشوند- اهمیت ندارد! نمیخواهیم اینها را نفی کنیم، در اینجا بحث بر سرِ اولویت است!
کار سیاسی اولویت دارد یا کار فرهنگی؟ کار بر روی «فرهنگ سیاسی» اولویت دارد! اگر منِ طلبه این حرف را از دین برداشت کرده باشم، بهعنوان یک امام جماعت، وظیف? اولم این است که برای مأمومین خودم، فرهنگ سیاسی را درست کنم!
فرهنگ سیاسی آن بخشی از فرهنگ است که مستقیم روی سیاسیون تأثیر میگذارد. اگر فرهنگ سیاسی در یک جامعه درست نشود، اگر آدمهای خوب هم در عرص? سیاست بیایند دو حالت پیدا میکند؛ یا خراب میشوند، یا نمیتوانند کار کنند! و میشود آنها را با بازی سیاسی، کنار زد!
در میان تمام ابعاد فرهنگیای که باید کار کرد، فرهنگ سیاسی اولویت دارد. اگر فرهنگ سیاسی درست نشود، شما به این سادگی نمیتوانی آدم خوب سر کار بیاوری! آنوقت میگویی: «من نمیدانم چرا مردم در نمازجمعهها همیشه بهتر از بعضی از سیاسیون میفهمند؟!» آخر اینکه نمیشود مردم همیشه بهتر بفهمند! خُب از میان همین مردم، چند نفر به عرص? سیاست بروند تا کارها را مثل همین مردم بفهمند!